سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انجمن محرمانه

در سفر به کربلا برای ایام تاسوعا و عاشورا حساس باشیم

دسته دسته شیعیان سراسر جهان از جمله ایران راهی کربلا می‌شوند تا در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی (ع) در بین‌الحرمین و همچنین در جوار سرور و سالار شهیدان و علمدار کربلا به عزاداری بپردازند و حماسه بزرگ حسینی را به تصویر بکشند؛ حرکت ارزشمندی که در عین تاکید بر وقوعش، باید با تدبیر همراه باشد و زائران ایرانی با هوشیاری این سفر را آغاز کنند و به پایان برسانند.

به گزارش «تابناک»، با نزدیک شدن به ایام عاشورا و تاسوعای حسینی (ع)، سیل جمیعت به سمت کربلا روان شده و میلیون‌ها شیعه از سراسر جهان بالاخص ایران راهی کربلا می‌شوند تا ضمن زیارت بارگاه مطهر امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع)، در میان دریای سیه پوشان به عزاداری برای سرور و سالار شهیدان بپردازند و در غم مظلومیت ثارالله و یاران ایشان گریه کنان بر سر و سینه بکوبند.

در پنج ماه اخیر با نفوذ گروه‌های تکفیری به خصوص داعش به خاک عراق و تغییرات معادلات امنیتی عراق، فضای این کشور به کلی تغییر کرده و این تغییر فضا مشخصاً مشمول حال زائران شیعه به خاک عراق نیز می‌شود و طبیعتاً می‌بایست با احتیاط بیشتری در این زمینه عمل کرد تا خدای ناکرده اتفاق تلخی رقم نخورد و عزادارانی حسینی با سلامت این سفر ارزشمند و ماندگار را پشت سر بگذارند.

مطابق با اطلاعات منتشر شده، زائران طبق قراردادی که سازمان حج با شرکت‌های امنیتی عراقی دارد در طول سفر اسکورت امنیتی می‌شوند و علاوه بر این دولت عراق برای این ایام 10 هزار نیروی امنیتی اعزام کرده تا ضریب امنیت را در عتبات عالیات افزایش دهد؛ رویکردی که ظاهراً در سال‌های پیشین نیز به شکل نسبی بوده اما طبیعتاً این رویکرد در سال جاری می‌بایست بسیار وسیع‌تر باشد، چرا که ابعاد ماجرا متفاوت است.

در سفر به کربلا برای ایام تاسوعا و عاشورا حساس باشیم


در این زمینه محسن نظافتی مدیرکل عتبات عالیات سازمان حج و زیارت گفته است: «ما با سفارت عراق در ایران هماهنگ کردیم که برای اربعین به دلال‌ها اجازه‌ی فروش ویزا ندهد و این سهم را در اختیار سازمان حج و زیارت بگذارد تا به متقاضیان انفرادی اختصاص دهیم و اعزام‌های این مناسبت را سامان‌دهی کنیم.» و تاکیدات دیگری نیز در خصوص تضمین امنیت داشته است.

در این زمینه توصیه جدی که می‌توان به زائران کربلا داشت، حساسیت قابل توجه نسبت به تحولات این کشور و اطلاعیه‌‎ها و بخش‌نامه‌های صادره از سوی سازمان حج و زیارت و دیگر نهادها و عدم هرگونه تکروی در چنین سفر حساسی است؛ رویکردی که اگر از سوی زائران در پیش گرفته شود -با توجه به تمهیدات اندیشیده شده در عراق- احتمال وقوع هر اتفاق ناخوشایندی بسیار اندک است.

مسیر 80 کیلومتری جاده نجف تا کربلا، آسمانی‌ترین مسیر این کره خاکی است و قرن‌هاست علما و عاشقان ثارالله(ع) با پای پیاده خود را به کربلا و حرم سیدالشهداء می‌رسانند، یکی از مسیرهای حساسی است که می‌بایست مورد توجه ویژه قرار گیرد اما در عین حال در سایر اوقات نیز باید جانب احتیاط را رعایت کرد و با عشق و در عین حال با احتیاط به این سفر معنوی رفت.

سال گذشته نیز میلیون‌ها نفر از زائران و دوستداران اباعبدالله الحسین (ع) با وجود تهدیدهای امنیتی از داخل و خارج از عراق خود را برای مراسم عاشورا به کربلا رساندند که در این بین حضور هیأت‌هایی از ادیان دیگر مانند مسیحیان نیز به چشم می‌خورد و پیش‌بینی‌ها از حضور گسترده و مشابه سال گذشته زائران و عزاداران حسینی در نهم و دهم محرم در کربلا خبر می‌دهد.


متن نامه سردار سلیمانی به حاتمی کیا

سردار قاسم سلیمانی در نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا آورده است:برادرم از طعنه ها و سرزنش ها نهراسید و به سیمرغ های دنیوی هم فکر نکنید و این راه را ادامه دهید. سیمرغ شما وجدانهای بیدار شده ، در اثر این حقیقت ارزشمند ارایه شده

به گزارش فارس، سردار قاسم سلیمانی فرمانده رشید سال‌های دفاع مقدس و از افتخارات امروز جهان اسلام و نور چشم خانواده شهدا، پس از تماشای فیلم سینمایی «چ» متنی را خطاب به آقای حاتمی‌کیا ارسال کرده است.

متن این نامه که طبق وعده قبلی پژمان لشگری پور مدیر پروژه «چ» همزمان با شب تولدت ابراهیم حاتمی کیا در سایت فیلم سینمایی «چ» قرار گرفته به شرح زیر است.

بسم الله الرحمن الرحیم

به: سردار هنر برادر عزیز جناب آقای حاتمی کیا

از : سرباز اسلام و ایران

با سلام؛

فرصتی شد پس از مدت ها فیلم "چ" را ببینم. با دیدن آن صحنه ها به یاد غربت دیروز ایرانی ترین ایرانی ها و اسلامی ترین اسلامی ها، ایثارگران فداکاری که فرصت یافتید با هنر قابل تقدیر خود، یک نمونه از هزاران نمونه اعجاب آور آنان را به تصویر بکشانید و بر مظلومیت امروز همان چهره های فراموش شده، گریه کردم.

برادرم از طعنه ها و سرزنش ها نهراسید و به سیمرغ های دنیوی هم فکر نکنید و این راه را ادامه دهید. سیمرغ شما وجدانهای بیدار شده در اثر این حقیقت ارزشمند ارایه شده و اشک های غلتانی است که بر گونه ها جاری ساختید.

جنت الهی برخواسته از دعای مادران شهیدان و مجروحین سالها بر بستر افتاده ، مبارکتان باد.

برادرت قاسم سلیمانی


اجازهای که داده نشد...!

حقیقت اینست که همه می دانیم فتنه بزرگ سال 88 که به مثابه یک بیماری به جان کشور ریشه انداخت و البته به سختی هم درمان شد؛ سه ضلع اصلی در داخل کشور داشت.

سه ضلعی که پس از اتفاقات سال 88 و برافتادن تشت رسوایی فتنه گران و هم‌پیاله‌های آنها، دو نفرشان با حکم شورایعالی امنیت ملی در حصر خانگی قرار گرفتند اما یک نفرشان به دلایلی آزاد ماند.

هم او که در سال 88 اغتشاشگران را در صحبتهای رسمی‌اش به «مقاومت» فرا می خواند و حامی اصلی کاندیدای مدعی تقلب و پیروزی محسوب می شد اما مدتی بعد با خوابیدن غبارها و مشخص شدن دروغ بزرگ اصلاح طلبان به مردم مبنی بر بروز تقلب در انتخابات، تلاشی بطئی و زیرپوستی را برای بازگشت بی هزینه به بدنه نظام آغاز کرد اما هیچگاه به مقصود خود نرسید.

تازه ترین تلاش این فرد نیز امضای نامه مجمع روحانیون به رهبر انقلاب با محتوای آرزوی سلامتی برای ایشان بود.

نامه ای که اگرچه اصلاح طلبان پروپاگاندای به زعم خود بزرگی! را برای آن به راه انداختند و جدای از آنکه تلاش کردند فرد مزبور را به صورت گسترده به تیتر یک رسانه های خود راه بدهند؛ اینطور فرض کردند که در حال بیان عضویت ساختاری وی در بدنه نظام هستند؛ اما پشت پرده ماجرا شاید بر زبان محمدعلی ابطحی، مشاور دولت اصلاحات جاری شد که به خبرنگاران گفته است این فرد قصد داشت به ملاقات رهبری در بیمارستان برود اما این اجازه به وی داده نشد و حتی برنامه ریزی برای همراهی وی با کسانی مثل آقای هاشمی و یا حسن خمینی نیز موجب می شد آنها هم نتوانند برای عیادت از رهبری مجوز بگیرند. لذا کار به امضای یک نامه کشید.

حقایقی که بیشتر از نامه دیده شدند

دقیقاً مشخص نیست طرح ارسال نامه برای مقام معظم رهبری از سوی مجمع روحانیون (که نقش بی بدیلی را در فتنه سال 88 ایفا کرد) و امضای این نامه از سوی فرد اشاره شده را چه کسی یا چه شورایی تصویب کرده است؟!

اما هرچه بود این نامه به جای دسترسی به هدف اصلی خود که به رخ کشیدن عضویت فرد اشاره شده در ساختار نظام و عادی سازی فعالیتهای وی بود؛ این دو سؤال واضح را در ذهن همه ایجاد کرد که اولاً آیا برائت جویی از فتنه سال 88 و ابراز اِنابه از آن رفتارهای براندازانه تا این حد ثقیل و آن ادعاهای غلط تا این اندازه مقدس‌اند که رئیس دولت اصلاحات برای بازگشت به ساختار نظام که در عیادت وی از رهبری تجلی می‌یافت؛ حاضر به دست برداشتن از آنها نیست و ثانیاً او چه کرده و گناه وی تا چه اندازه بزرگ است که همه بر وی برای عیادت مقدّم داشته شده‌اند؟!

دو سؤالی که حامیان فرد اشاره شده و رسانه های همراهش را با چالشهای سختی مواجه کرده است.

در هوشمندی یک «عدم اجازه»

و نکته آن نامه و آن عدم اجازه ملاقات را باید در هوشمندی «عدم اجازه» جستجو کرد.
فی الواقع همه آنهایی که طرفدار تئوری‌های مضحکی مثل «فتنه تمام شد و رفت»، «سران فتنه فکّ حصر شوند» و «باید به دنبال آشتی ملی باشیم» بودند، در این قضیه (عدم اجازه به فرد اشاره شده برای عیادت از رهبری نظام و نامه نگاری مأیوسانه ای که البته عدم توبه اش از فتنه سال 88 را به رخ می کشید) حتماً به وضوح دریافته اند که کار از این حرفهای محفلی بی ریشه بیرون است و «فتنه» خط قرمزی است که الّا و لابد باید رعایت شود. همچنین کسانی که در شعارهای انتخاباتی خود بحث فکّ حصر را مطرح کردند و امروزِ روز گاهی از این می‌گویند که قولهایشان را فراموش نکرده اند هم با این عدم اجازه قاعدتاً دریافته‌اند که بهتر است در زمینه سران فتنه سکوت کنند و کار را به کاردانش بسپارند.

از سوی دیگر قضیه فقط نقش وی در فتنه سال 88 نیست و کسی اگر فکر کرده است که این شخص از 8 ماه پس از انتخابات سال 88 که غبار فتنه کم کم فرو نشست؛ به گوشه ای خزیده سخت در اشتباه است.

وی از سال 88 تا این لحظه هرگز بیکار ننشسته و منهای اینکه در سویدای خود به اشتباهات بزرگش در سال 88 معترف هست یا خیر؛ همچنان حرفهایی می زند که ضمن تأیید محتوایی مدعاهای غلط سال 88، خبر از رفتارهای براندازانه‌ای می‌دهد که همچنان در ژن او و اصلاحات یافت می‌شوند.

برای مثال وی به تازگی و در دیدار با جمعی از دانشجویان اصلاح طلب سخنانی را بر زبان راند که در حاشیه اخبار مهم روزهای اخیر کمتر دیده شدند.

حرفهایی که خوانش دوباره آنها شاید سرّ عدم اجازه به «آقای محوری اصلاحات»! برای عیادت از رهبری را بیشتر مکشوف کند و این حقیقت بیشتر عیان شود که انگیزه عدم اجازه، فقط فتنه سال 88 نیست.

برای مثال وی در این دیدار تکلیف «توبه» خود و همقطارانش را اینطور مشخص می کند که «ما اهل تعامل با حکومتیم اما تعامل به معنی توبه و دست برداشتن از هویت خود نیست»!

و اینکه رئیس دولت اصلاحات گزینه «توبه» را مستقیماً مورد اشاره قرار می دهد و تأکید می کند که اهل توبه نیست آیا برای افکار عمومی مشخص نمی کند منظور او را به این معنی که وی حاضر به توبه از حوادث سال 88 نیست؟!

او در ادامه هم این «اهل توبه نبودنش» را مجدداً و اینطور به رخ می‌کشد که «آنچه ما همیشه خواسته‌ایم، انتخابات آزاد بوده است»!

آیا جوینده حقیقتی هست که نداند بحث «انتخابات آزاد» یک پروژه کثیف ضد امنیتی برای به انحراف کشاندن انتخابات سال 92 بود که البته مورد هشدار رهبری نظام نیز قرار گرفت. آیا هنوز هم به این فرد باید متذکر شد که کدام انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی ایران «آزاد»! نبوده است که شما از آزاد نبودن انتخاباتهای بعدی نگرانید؟!

و ایضاً ژن شوم برخی اصلاح طلبان مبنی بر معارضه و مقابله و مخالفت با مفهوم «ولایت مطلقه فقیه» در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی نیز در ادامه اینطور بر زبان فرد مذکور جاری می شود که «یکی از امتیازات قانون اساسی در دوران کنونی حد قائل شدن برای حکومت است»

او در این مورد صریحاً در نقطه مقابل متن و روح قانون اساسی و در مقابل نظرات امام راحل می ایستد.

او که خاطرات نقل شده پیرامون وی مبنی بر مخالفتش با مطلقه بودن ولایت فقیه شهره خاص و عام است؛ اینطور نشان می دهد که همچنان (و شاید تا همیشه) نمی تواند پذیرای متن و روح قانون اساسی کشورمان و نظرات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی باشد و نمی خواهد قبول کند که ولایت امامت امت قید نمی گیرد و این ولایت که روح تکوینی تمام قیودات عقلی عالم در فطرت آن هست؛ مطلقه است چون برگرفته از ولایت خداست. و مگر می شود اینطور فرض کرد که ولایت خدا بر بخشی از زندگی جاری باشد و بر بخش دیگرش نه!

آیا هنوز هم برای عده ای نامکشوف مانده است که چرا رهبر انقلاب به «آقای محوری اصلاحات» اجازه دیدار نمی دهند؟!

و از باب تذکر دوباره اینکه فرد اشاره شده که در آخرین تلاشش، مزوّرانه قصد دارد با یک نامه خود را به ساختار نظام وصّالی کند؛ مگر در گفتگو با ویژه نامه نوروزی نشریه اصلاح طلب اعتماد از این نگفته است که با انقلاب سال 57 از قید استبداد خارجی رهایی یافتیم اما استبداد داخلی همچنان پابرجاست؟!»

و آیا سخت است که بدانیم منظور اصلاح‌طلبان از استبداد داخلی! چیزی غیر از ولایت مطلقه فقیه نیست...؟!

همان که شعارهای ضدیت با آن توسط اغتشاشگران و برخی از اصلاح طلبان در سال 88 به عینه در خیابانها سر داده شد؟!

آری. فرد اشاره شده چیزی جز همین مرام و مسلک نیست و مسلماً برای کسی با چنین افکار معاندانه و براندازانه ای که خود هم تصریح دارد (لااقل تا این لحظه) حاضر به توبه از آنها نیست؛ نه تنها عیادت با رهبر انقلاب که عیادت از هیچ بیماری دیگری در خاک جمهوری اسلامی ایران جایز نیست.

«نامه مزوّرانه» در تحلیل دیگران

نامه‌ی او و همقطارانش واکنش‌های مدلل بی جواب مانده ای را در میان عقلا برانگیخته است.

حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان در همین زمینه با نقل خاطره عدم اجازه امام راحل به جلال تهرانی (رئیس شورای سلطنت در دوران پهلوی) برای ملاقات با ایشان در پاریس و ایضاً عدم اجازه امام راحل برای همراهی هاشم صباغیان (عضو مرکزیت نهضت آزادی) برای همراهی با معظم‌له در بدو ورود به کشور در اوان انقلاب؛ می‌نویسد: 

«باید از سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 پرسید بعد از آن خیانت بزرگ به اسلام و انقلاب و مردم و نظام که تمامی اسناد و شواهد غیرقابل انکار آن موجود و در میدان دید مردم است، چگونه می‌توانید انتظار داشته باشید بدون توبه صریح، اعلام برائت از مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس که بی‌پرده در خدمت آن بوده‌اید و قبل از تحمل مجازات که بی‌تردید برای برخی از فتنه‌گران، بسیار سنگین خواهد بود و... نامه کذایی مورد اعتنای مردم باشد؟! آیا پذیرش سران و عوامل فتنه از سوی مردم به مفهوم و معنای آن نیست که ملت بعد از آنهمه خون دادن‌ها و خون دل خوردن‌ها و فداکاری‌ها و ایثارها در تقابل 35 ساله با آمریکا و متحدانش، امروزه با پادوهای نشان‌دار آمریکا و اسرائیل و انگلیس کنار آمده است؟! و ...»

نامه سرگشاده 3 تن از جوانان اصولگرا و پرده‌هایی که برافتادند

نامه مجمع روحانیون به رهبر انقلاب همچنین واکنش‌های دیگری را هم برانگیخت از جمله واکنش سه نفر از جوانان اصولگرا که چند سال قبل با این فرد دیدار و انتقاداتی را نسبت به وی مطرح کرده بودند.

آنها پس از نامه مجمع روحانیون، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به فرد اشاره شده با بیان بخشهایی از دیدار خود با وی مبنی بر اینکه وی گفته است به تقلب تأثیرگذار و اردوکشی‌های خیابانی معتقد نبوده است! تأکید کرده‌اند که او در حالی برای رهبر انقلاب آرزوی بهبودی کرده است که رهبر انقلاب بارها در زمینه فتنه اتمام حجت کرده و سؤالاتی را از گردانندگان آن مطرح کرده اند اما هیچیک از این گردانندگان و از جمله خود این فرد بعنوان محور اصلاح‌طلبان، پاسخی به این اتمام حجت‌ها و سؤالات مدلل نداده‌اند.

این جوانان اصولگرا در بخشی از نامه خود خطاب به فرد مذکور نوشته‌اند: 
«دعا برای سلامت رهبری انقلاب اقدامی است که بسیاری در داخل و خارج کشور از علما و مقام های سیاسی تا هنرمندان و ورزشکاران و حتی برخی سران کشورها صورت داده اند. از نامه شما هم مانند همین موارد مذکور برداشت خیر می‌کنیم و نمی‌خواهیم آن را عادی سازی بی هزینه رابطه شما با نظام ارزیابی کنیم. لذا تکرار می‌کنیم، از اتمام حجت دردمندانه آنکه شما برایش این روزها طلب سلامتی و شفا کرده اید بیش از یکسال گذشته است، چه می خواهید بکنید؟ ما هنوز هم میان شما و سران داخلی فتنه چون موسوی و کروبی تفاوت قائلیم و معتقد به همراهی عمدی و برنامه ریزی شده شما با جریان ضد انقلاب خارج نشین نیستیم، اما از سرانجام رئیس جمهور اسبق کشورمان و جریانی که او را در عرصه سیاست همراهی می کند به شدت نگرانیم. خیرخواهانه و از سر دلسوزی برای آینده کشور از شما می خواهیم که به این رویه یکی به نعل و یکی به میخ زدن پایان دهید و با این دست رفتارها شیپور بازگشت به دامان نظام را از سرگشاد آن نزنید که ما از باقی ماندن اتهام فتنه و بغی بر شما بیمناکیم.»

به گزارش یالثارات، این نامه‌ها و تحلیل‌ها و طرح بحث «توبه» اگرچه مواضعی به حق و روشن کننده ساحت افکار عمومی است و سکوت اصلاح‌طلبان و فرد اشاره شده که همواره از وی بعنوان «محور اصلاح‌طلبان» یاد می شود نیز در قبال آنها سبب رسوایی بیشترشان می شود اما یک حقیقت ناپیدا نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه «انتظار توبه از اصلاح طلبان و فرد اشاره شده هرگز به جایی نمی‌رسد»

توبه اصلاح‌طلبان از حرکات براندازانه و بویژه از فتنه سال 88 یعنی بازگشتن از بطن و ریشه اصلاح طلبی که چیزی نیست جز تغییر محتوای اصلی قانون اساسی و لیبرالیزه کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

و همگی نیک می‌دانیم که همانطور که خود شخص اشاره شده هم در صحبتهایش اشاره کرده است؛ چنین توبه ای همانطور که از سال 88 (و یا شاید سال 78!) به این سو انجام نشده؛ پس از این هم از سوی اصلاح‌طلبان انجام نخواهد شد و ناممکن خواهد بود.

و این قصه ادامه خواهد داشت تا ذهن یکایک مردم ایران نسبت به محتوا و سرّ حرکتی اصلاح طلبان از محور گرفته تا نیروهای صف و ستاد آنها روشن شود و تشت رسوایی لیبرالهای نامعتقد به ولایت مطلقه فقیه از بام برافتد.

امضای نامه‌ها؛ آخرین پازل یک تقلّای ناموفق چند ساله

همچنین بر اساس اطلاعات خبرنگار یالثارات، فرد اشاره شده، از سال 88 به این سو و پس از آنکه مشخص شد فتنه و فتنه گران توانایی براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را ندارند؛ حتی یک لحظه هم برای بازگشت بی هزینه به بدنه نظام (که صد البته نخستین نتیجه شوم آن اثبات صحت دروغهای سال 88 اصلاح طلبان! است) از هیچ کوششی فروگذار نکرده است.

وی که می داند تلاش های بی نتیجه وی برای دیدار با رهبری نظام به جایی نمی رسد؛ تاکنون چندین مرتبه تلاش کرده است حتی با تنی چند از اعضای دفتر رهبر انقلاب هم که شده دیدار داشته باشد اما از سوی آنها نیز این اجازه به وی داده نشده است.

حقیقت این است که همه راه‌های پیش روی این فرد اعم از سیاست نعل و میخ، قدرت براندازی فتنه گران، امید به لیبرالیزه شدن افکار مردم ایران، امید به قدرت یافتن آمریکا و ... بسته شده و فقط یک راه مانده.

راهی که حتی «مهدی هاشمی» معدوم هم در لحظات آخر تصمیم گرفت با اعترافاتش در مسیر آن قرار گیرد و خوش عاقبت شود. راه توبه!

راهی که البته خاتمی لااقل تا این لحظه اعلام کرده است پای در آن نمی‌گذارد.


مجوز امر به معروف و تذکر لسانی ما قرآن است

طبق فرمایش امیرالمومنین در نهج البلاغه، امر به معروف در مقایسه با مجموعه کارهای خوب که در شمار آنها هم جهاد، خمس، زکات، روزه، نماز... قرار دارد، افضل است.
امر به معروف در مقایسه با این ها، در آسمان است و بقیه در زمین، مثل آب دهان است در مقابل دریا.

با این تعبیری که امیرالمومنین فرمودند بزرگترین عبادت امر به معروف است. اگر می خواهید به درجات بالای ایمانی برسید لازم نیست کار خاصی انجام دهید، فقط امربه معروف کنید.

امر به معروف با این فرمایشی که امیرالمومنین فرموده اند شما را به درجات بالای ایمانی می رساند. وقتی ما این چنین جایگاهی را برای امر به معروف می شناسیم و می دانیم هر نمونه امر به معروف که انجام می دهیم مسلما رضایت حضرت صاحب پشت سر آن است . هر دانه به دانه امر به معروف که انجام می دهیم حتما رضایت حضرت وجود دارد اما نمی دانیم آن نمازی که می خوانیم یا روزه و سایر عباداتی که انجام می دهیم مورد رضایت ایشان است یا نه؟

اما دانه به دانه امر به معروف که می کنیم، رضایت و نظر خیر آن حضرت وجود دارد و ما در هر حال و روحیه ی خود آن را می بینیم.

اگر یک صبحی برای امر به معروف راه بیفتید وقتی برمی گردید از درون احساس سبک بالی و نشاط و شادمانی می کنید در حالی که وقتی نماز می خوانید این شادمانی را احساس نمی کنید پس معلوم می شود هنگام امربه معروف حضرت صاحب راضی اند و خیلی هم راضی چون جمعی از پیروان و دوستداران ایشان مشغول به کاری اند که ایشان دوست دارند.

و این رضایت را ما در حال و نفس و روح خود می بینیم.

مثلا کسی می رود سجده و 50 بار لااله الا انت می گوید، خیلی خوب است و خیلی کار ساز ، آن هم مقبول است ولی امر به معروف کارساز تر است.

و این که جرأت پیدا کنیم و امر به معروف کنیم این جرأت از ایمان سرچشمه می گیرد. در حدیثی آمده از مومنی که ایمان ندارد تعجب می کنم . یعنی چه مومنی که ایمان ندارد؟ یعنی کسی که امر به معروف نمی کند.

امر به معروف در دل انسان ایمان می کارد و ای کار خیلی سریع اتفاق می افتد و آن ذکر لااله الا انت این قدر به سرعت در دل انسان ایمان نمی کارد، نمازی که می خوانیم این قدر ایمان در دلم نمی کارد که امر به معروف می کند و رشد می دهد.

نمی دانم شاید این راهی است که خدا برای شما امر به معروف کنندگان باز کرده در این راه از خدا و امام زمان کمک و استغاثه بخواهید که این توفیق را تا پایان عمر از شما نگیرد.

همین که حضرت صاحب از ما راضی باشد کافی است زیرا ممکن است ما در زمان ظهور باشیم اما بهره ای نبرده باشیم و یک انسان معمولی باشیم در میان سایر انسان ها در آن زمان، به چه دردی می خورد اما می توانیم الان در زمان غیبت کاری کنیم که رضایت ایشان را به دست آورده باشیم که این برای ما کافی است حتی اگر زمان ظهور را درک نکنیم. 

ثمره یک عمر پاکدامنی اولیای بزرگ الهی یک لبخند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است ولی شما می توانید هر روز لبخند رضایت حضرت را ببینید.

این که می گویند مسئولین همراه نیستند، نباشند، می خواهند حمایت بکنند یا نکنند و یا حتی مانع ایجاد کنند.

شما بکوشید جمعیتتان را افزایش دهید و لو یک نفر اضافه شود و حتی یک بار امر به معروف کند، این خیلی خوب است.

از خداوند بخواهید که جمعتان را حفظ کند و این توفیق را از شما نگیرد و بگویید خدایا ما کاری نکردیم و همه اش را تو کرده ای، و اگر جرأتی کردیم و خطری کردیم قوتش را تو داده ای و این مرحمت الهی را شکر کنید.

اگر کسی بر اساس ایمانش بر سر این کار آمده باشد هیچ حادثه ای و هیچ شرایطی نمی تواند ایمان را از او بگیرد و بنابراین هیچ وقت کارش ترک نمی شود.

هر مقدار که می توانید امر به معروف کنید مثلا اگر فقط یک روز وقت دارید آن روز را به امر به معروف اختصاص دهید.

جمعیتتان را حفظ کنید و پیگیر باشید و این کار به از خود گذشتگی نیاز دارد ولی آن چیزی که به دست می آورید آن قدر ارزشمند است که ارزش از خود گذشتگی و وقت گذاشتن را دارد.

برای خودتان برکات امر به معروف را پیدا کنید.

مجوز امر به معروف و تذکر لسانی ما قرآن است.

اگر منکرات بزرگ اجتماعی انجام می شود آن را به رسانه ها بکشانید و آگاه سازی کنید، این قدم اول است و یا یک جمعیتی درست کنید علیه آن منکری که در حال انجام است تا آن قائله بهم بخورد. 


بانگ« انصار» خوابها را آشفت

این روز ها بانگ«انصار آمد» خواب عده ای را برآشفته.
کسانی عامدانه خود را به خواب زده و برای خواب کردن مومنان لالائی سکولاری می‌خوانند، چنانچه به وفور مشاهده می‌کنید . از دیگر سو با اظهارات روحانی در سفر مشهد ،‌حباب خوش رنگ و لعاب اعتدال در ساحت فرهنگ ترکید که باید از قضا این اتفاق را به فال نیک گرفت و بصیرت افزایی کرد و آن‌گاه همتی ، حرکتی ....

بحث مستوفا در شرح ماهیت و خطر سکولاریزه کردن اسلام در همین صفحه و همین صحیفه گذشت.(یالثارات 19شهریور) دراین نوشتار پس از ذکر چند نکته مقدماتی، مسئله این خواهد بود که چگونه «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد»؟

شاه ‌معدوم مدعی بود می‌خواهم جامعه را به تمدن بزرگ برسانم و پس از کثافت کاری و فجایع وصف ناپذیر جشن‌های دوهزار و پانصدساله شاهنشاهی - جشن‌هایی که برای نمونه یک زن و مرد عریان در جلوی چشمان مدعوان داخلی و خارجی کاری ‌کردند که فقط خوک های کثیف در طویله خود می‌کنند . نام این فضایح شد جشن فرهنگ و هنر در شیراز- زان پس شاه گفت اکنون به دروازه‌تمدن بزرگ رسیده ایم و باید تاریخ هجری اسلامی را هم تاریخ گبری شاهنشاهی کنیم و کرد آن چه کرد!

البته همّت و غیرت امام و انقلابیون حزب الله ، درست و حسابی از خجالت شاهنشاه و تمدن بزرگش در آمد و شاه و تمدن بزرگش را به جهنم تاریخ فرستاد.

پس از انقلاب و با بند شدن دست خاتمی به دم گاو قدرت ، این بیچاره نیز مدعی شد می‌خواهم ایران را «جامعه مدنی» کنم . پس از آن که گند ملاقات خاتمی و سوروس درآمد و بر ملا شد که جامعه مدنی چیزی جز نسخه القایی جرج سوروس یهودی صهیونیست برای سرنگونی نظام و بر اندازی اسلام از این سرزمین نیست، خاتمی با پررویی مدعی شد منظور من از جامعه مدنی، مدینه النبی بود! و اگر نبود درایت رهبری معظم و دفع فتنه در مدیریت توطئه صهیونیستی ،‌اکنون ایران به لحاظ اقتصادی و سیاسی تیول و ملک طلق صهیونیست ها شده‌بود و به لحاظ فرهنگی نیز آبریزگاه خوکان کثیف و فاسد عربی و غربی!

خاتمی سالیانی پس از کنده شدن از قدرت غصبی ، با حماقت سردمداری و شرکت در طراحی فتنه88 به جنگ و بر اندازی علنی روی آورد و پس از شکست و ناکامی به موجودی مفلوک و سرخورده و منزوی مبدّل شد.

حالا با این سوابق مشعشع خاتمی شرم‌زده و درهم‌شکسته، وزیر ارشاد زیر تابلوی اعتدال اعلام می‌کند ما در دوره وزارت بر ارشاد از تجربیات خاتمی استفاده می‌کنیم. رئیس او هم در نطق مشهد ، ناخواسته پرده از چهره فرهنگ اعتدال پس می‌زند.

اسلام رحمانی حضرات هم چیزی است در همین مایه ها و دکّانی تقلبی رو در روی اسلام ناب محمدی که امام(ره) منادی آن بود و بنیه عزت و عظمت آن، اسلام آمریکایی را از صحنه ایران منکوب و متواری ساخت و چندی‌است می‌رود تا در جای جای جهان اسلام به ثمر بنشیند. از اسلام ناب خمینی (ره)، حکم اعدام سلمان رشدی و ارتداد ملی- مذهبی های قرآن‌ستیز بیرون آمد.

از اسلام رحمانی آقایان جز لب و لوچه ای آویزان و نفی انجام امر و نهی واجب الهی و غیرت و حجاب و پاکدامنی و دریوزگی دشمنان خدا ،‌کار دیگری ساخته است؟ اسلام عقیم و بی صلابت و شدیداً سکولاریزه شده و اباحه گرا جز این است ؟! چه اسلامی؟! چه رحمانی؟! چه کشکی؟!

حضرت امام‌المسلمین؛ مقام ولایت و پس از آن خبرگان بصیر امت در چند نوبت هشدارهای لازم را داده اند و حتی اظهار نگرانی مکرر داشته‌اند- شکرالله مساعیهم. 
اگر احیاناً هنوز رزمنده‌ای باشد و منتظر بماند تا دشمن با نام و نشان از مرزها تهاجم کند وبعد ‌برود دفاع کند،‌ول معطّل است!

دشمن دیری است از درون تهاجم کرده و منتظر است زهر اباطیلی که اشاره شد در جان جوانان و پیکره توانمند انقلاب اثر کند و نظاره گر فروپاشی از درون باشد!

کجاست نواب صفوی که با دشمن شناسی عمیق و غیرت علوی از سکولارهای دوران نُطُق بکشد؟!

کجاست سید عبدالحسین واحدی که در اوج غربت و غلبه سفّاکی دشمن به مزدوران شاه و آمریکا بگوید: ما مسلسل‌های شما را می‌جَویم و تفاله‌های آن را تُف می‌کنیم.

کجاست مالک که امیرالمومنین در حق او فرمود: «مالک اگر کوه بود، کوهی عظیم بود و اگر صخره بود صخره ای سخت...»

***

اما نه...! مگر نه اینست که مالک‌ها طفیل وجود علی(ع) هستند . امروزه روز اگر چه علی(ع) در بین ما نیست. ولی سیدعلی که هست. پس لابد مالک‌گونه ها هم هستند و اتفاقاً هزاران تن هم هستند فقط در تهران.
و اینک پیشقراولان آن‌ها در کارند تا ...
در این وادی باز هم سخن هست تا مجالی دیگر.


مغلطهگران بدانند «انصار» با قدرت به میدان عمل میآید

حزب الله مأمور معذور نیست که با برپا شدن گرد و خاک مغلطه احیاناً او را منفعل و یا از صحنه به در کرد/آنان جمعی دغدغه مند هستند که در این وانفسای لجام گسیختگی فساد و فحشا در معابر برای اقامه فریضه واجب الهی قیام کرده اند و هزینه آن را نیز به جان خریده اند...
چه شد که عده‌ای ترسیدند؟!

پایگاه خبری انصارحزب الله-کسی نمی داند انتشار دوباره یالثارات چه هراسی به دل یک «طیف مشخص» انداخت که جملگی از فردای انتشار این هفته نامه به تقلای زاید الوصف و متحد الشکلی را برای انتقال هراس درونی خود به جامعه آغاز کردند. 

ماجرا از اینجا آغاز شد که عبدالحمید محتشم دبیرکل «انصار حزب الله» طی گفتگوی کوتاهی با خبر گزاری ایسنا در روز سه شنبه 17 تیر ماه از تداوم فعالیت گروه های سیار امربه معروف و نهی ازمنکر انصار حزب الله خبر داد. وی همچنین افزوده بود که این گروه ها متشکل از اقشار مختلف مردم هستند اما با ساماندهی انصار حزب الله فعالیت می کنند. دبیرکل انصار حزب الله در پاسخ به سوال خبرنگار درباره اخذ مجوز نیز گفته بود که:«این موضوعی نیست که دستگاه های قانونی از آن بی خبر باشند؛ البته اینگونه اقدامات، تجمع و یک اقدام سیاسی نیست که احتیاج به مجوز داشته باشد. امربه معروف و نهی ازمنکر یک وظیفه شرعی، انقلابی و همگانی است.» محتشم تاکید کرده بود که :«این گشت ها فعالیتشان در حد لسانی است و تلاش دارند که بازدارنده باشند البته اگر جایی شاهد منکری ساماندهی شده و توطئه گونه باشیم کار فردی صورت نمی گیرد و با اتکا به مسوولان ذی ربط اقدام عملی انجام می شود.»

شرق و مفهوم تکذیب!

روز چهارشنبه 18 تیر روزنامه شرق در شماره 2060 خود ریختن آتش تهیه را آغاز کرد و در صفحه 1 خود با تیتر بزرگ نوشت: «گشت موتورسوار «انصار» می آید.» این روزنامه در زیر تیتر اصلی با استناد به سخنان دبیرکل «انصار حزب الله» نوشت:«گشت امربه معروف ، احتیاج به مجوز ندارد»

به نظر می‌رسد این روزنامه اصلاح طلب با درج این تیتر ، 2 هدف را نشانه رفته بود:
1- ایجاد هراس عمومی از انصارحزب الله
2- القاء قانون گریزی انصارحزب الله به اذهان عمومی

این درحالی است که درهمان متن بازنشر داده شده توسط این روزنامه از سوی دبیرکل انصار حزب الله گفته شده بود که بر سر «لفظ» مناقشه ای وجود ندارد و استفاده از کلمه «گشت» صرفا یک تشابه اسمی با گشتهای نیروی انتظامی است. از دیگر سو محتشم در همان متن گفته بود که ماموریت این گروهها امر به معروف و نهی از منکر «لسانی» است (که اساسا نیازی به مجوز ندارد) و تاکید کرده بود که :«اگر جایی شاهد منکری ساماندهی شده و توطئه گونه باشیم کار فردی صورت نمی گیرد و با اتکا به مسوولان ذی ربط اقدام عملی انجام می شود.»

اما یک روز بعد شماره 2061 این روزنامه به دنبال ارسال جوابیه انصار حزب الله و انجام یک مصاحبه با عبدالحمید محتشم با عطف به گزارش روز قبل خود تیتر زد:تکذیب «انصار حزب الله» درحالی مفهوم «تکذیب» فقط از سوی روزنامه شرق قابل درک است که اتفاقا دبیر کل انصار حزب‌الله در مصاحبه خود و روابط عمومی انصار حزب‌الله در جوابیه ارسالی به این روزنامه با عبور از واژه «گشت» ، تصریح و تاکید کرده اند که «گروههای امربه معروف و نهی از منکر سیار موتوری» کار خود را با قوت ادامه خواهند داد.

پروژه ضدانقلاب برای رئیس‌جمهور

پس از شکست فاز اول مغلطه آغاز شده نوبت به رسانه های ضد انقلاب و برانداز رسید تا به شکل دیگری به قضیه ورود پیدا کنند. براین اساس روز پنجشنبه 19 تیر1393 ، پایگاه خبری ضد انقلاب «روزآنلاین» وارد معرکه شد و ذیل گزارشی گردآوری شده از اخبار پایگاه انصار حزب الله در دوره توقیف توجیه‌ناپذیر یالثارات و نیز گزارش این هفته نامه در اولین شماره پس از رفع توقیف اینچنین فاز دوم عملیات روانی ،آغاز شده توسط «طیف مشخص» را کلید زد.

این رسانه ضد انقلاب پس از سابقه پردازی درباره انصار حزب الله و نیز تکرار دعاوی روزنامه «شرق» ، درباره موضوع اخیر نوشته است:«این گشت‌های موتوری بیش از هرچیز، یادآور حضور کمیته‌ها در دهه 60 است که برخورد خشونت‌آمیزی در جهت اجباری کردن حجاب اسلامی داشتند.»

«روزآنلاین» فعال شدن انصار حزب‌الله در زمینه پوشش ، را محصول فضایی دانسته که نمایندگان مجلس، دستگاه قضایی و چهره‌های مذهبی با گلایه مدام از بدحجابی ایجاد کرده وخواستار تشدید برخوردها هستند وحتی طرح دو فوریتی «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» را نیزدر راستای حمایت از فعالیت های انصار حزب‌الله قلمداد کرده است.!

این پایگاه خبری ضد انقلاب در انتهای ماموریت خود سراغ وعده های حسن روحانی رفته بود که پیش از این درایام تبلیغات انتخاباتی عنوان کرده بود:«نخواهم گذاشت ماموری بی‌نام و نشان از کسی سئوال کند. دختران جامعه خود حافظ حجاب و عفاف هستند».

«روزآنلاین» با دست آویز قرار دادن این گفتار رئیس جمهور را در مقابل حزب الله قرار داده و عنوان کرده بود:«حالا که ماموران بی‌نام و نشان سوار بر موتور در شهر راه‌افتاده‌اند و خود را بی‌نیاز از قانون و مجوز می‌دانند. آیا دولت روحانی که در زمینه پوشش مورد انتقادات سخت اصولگرایان قرار دارد ، می‌تواند جلو این ماموران بی‌نام و نشان را بگیرد و به آنها تفهیم کند که «نمی‌توان مردم را به زور به بهشت برد؟»
نهی از منکر وحفظ محیط زیست!

اما درطول فاز دوم 21 تیر1393، این پایگاه خبری «عصر ایران» بود که به میدان داری پرداخت. این رسانه متعلق به «طیف مشخص» با عنوان «بازگشت گشت های انصار حزب الله؛ واجب یا حرام؟!» ، بازی آغاز شده را وارد مرحله جدیدی کرد و از مخاطبان خود اینطور پرسید که «آیا روشی که انصار حزب الله در پیش گرفته است، به نفع اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است یا مردم را بدان بدبین می کند؟»

تحلیل گر ناشی «عصر ایران» برای مستدل نشان دادن نوشتار خود امربه معروف و نهی از منکر را با حفظ محیط زیست مقایسه کرده ‌که وظیفه هر شهروندی است و این طور استلال کرده که «مثلا اگر حافضان محیط زیست بخواهند اقدام به کارجمعی کنند نمی توانند در یک روز تعطیل، جلوی ورود مردم به حاشیه رودخانه فشم را با این بهانه که آنها محیط زیست را آلوده می کنند، بگیرند و بعد بگویند حفظ محیط زیست وظیفه هر مسلمانی است.» وبعد هم نتیجه گیری کرده کار انصارحزب الله «هر چند که ظاهر دینی دارد اما خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران است»

یقیناً و والله و بالله و تالله !

این رسانه به نمایندگی از طیف مشخص در سوال بعدی خود پرسیده است که «حال ببینیم آیا امر به معروف و نهی از منکرهای سازمان دهی شده توسط انصار حزب الله واقعاً اثر بخش است؟»

نویسنده با این ادله که خداوند به انسان عقل و حافظه داده است، اینچنین سخن پردازی می کند:«اگر با این دو عطیه الهی، موضوع را بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که اگر این روش ها اثربخش بود، در طول سه دهه گذشته که بارها و بارها آزموده شده، باید جواب می داد و امروز حتی یک زن و دختر بدحجاب هم نداشتیم.»

اما کار به اینجا ختم نشده و «عصر ایران» برای محکم کاری به قسم جلاله روی آورده و نوشته است:«عقلاً و قطعاً و یقیناً و والله و بالله و تالله ، این روش از امر به معروف و نهی از منکر، اثربخشی ندارد.»

چیز خوبی به اسم شرافت

این رسانه البته در نهایت شرافت را زیر پا گذاشته وبه شبهه آفرینی در نیت برگزارکنندگان امربه معروف و نهی از منکرسیار پرداخته و با دست آویز قرار دادن فتوای امام خمینی و با عطف به لاطائلات پیشین خود این طور پرسیده که «آیا این «مفسده» نیست که یک عده با کارهای خود که به نام اسلام انجام می دهند ، ‌مردم را به اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین کنند؟ آیا چنین امر به معروف و نهی از منکری بیهوده ای که اثری جز بدبینی مردم ندارد،‌ مصداق فعل حرام طبق فتوای امام ره نیست؟»

البته در دنباله این شانتاژ «رادیو زمانه» دیگر رسانه ضد انقلاب نیز طی گزارشی در روز 22 تیر ماه ، به نقل از روزنامه «اعتماد» وارد گود شده و به وظیفه مکمل خود عمل نمود، پایگاه خبر رادیو زمانه ذیل تیتر «گشت‌های انصار حزب‌الله درخیابان‌ها و مراکز خرید» به نقل از روزنامه «اعتماد» به نمایندگی از «طیف مشخص» به مغلطه گری در این رابطه پرداخت و چنین نوشت:«چند نفر با موتور در مقابل یک پاساژ بایستند و به زنان ودختران مردم بنگرند و به هر کدام شان که تشخیص دادند تذکر بدهند. سوال این است که به فرض قانونی و شرعی بودن اقدامات انصار حزب الله، افرادی که در این قالب امر به معروف و نهی از منکرمی کنند چه آموزش هایی دیده اند وچه نظارتی بر آنها وجود دارد؟ چنین وضعیتی می تواند تالی فاسد داشته باشد.»

فاز سوم معرکه‌گیری

اما این فرایند ناکام ، فاز سومی هم داشت وآن هم مراجعه غرض ورزانه به مسئولین برای گرفتن موضع از آنان بود. چنانچه در این مسیر خبرگزاری ایلنا آغاز «فاز سوم» را کلید زد و روز23 تیر ماه در این رابطه به گفتگو با «عبدالرضا عزیزی» رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس پرداخت. کسی از شیوه سوال خبرنگار ایلنا مطلع نیست اما پاسخ این نماینده مجلس به سوال احتمالی خبرگزاری ایلنا بدین شرح است:«کشور قانون دارد و با موتور نمی‌شود به کسی تذکر داد که حجابش را رعایت کند.با زور نمی‌توان چیزی را به کسی تحمیل کرد، سازمان‌های آموزشی ما از دوره مهدکودک تا دبیرستان و دانشگاه باید بر روی اعتقادات دینی جوانان کار کنند تا آنها به صورت اعتقادی حجاب را رعایت کنند. اگر به زور به کسی بگوییم که حجابش را رعایت کند ده قدم جلوتر حجابش را برمی‌دارد بنابراین با روش‌های خشن نمی‌توان با قضیه بدحجابی مبارزه کرد. هر چند که همه موظف هستند که به قانون کشور احترام بگذارند.همانطور که وقتی شما به خارج از کشور می‌روید باید به قانون آن کشور احترام بگذارید در کشور اسلامی نیز که حجاب یک قانون است این امر باید رعایت شود. نباید در رابطه با مسئله عفاف و حجاب سرخود تصمیم‌گیری شود، تصریح کرد: مساله حجاب یک مساله سطحی نیست که بتوان به این شکل با آن برخورد کرد.»

فاز سوم نقشه همان روز ، در شصت و پنجمین نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه ادامه یافت و خبرنگاری که در منابع رسانه محل انتصاب او درج نشده از حجت الاسلام محسنی اژه ای پرسیده است که آیا از نظر قوه قضاییه این موضوع( امربه معروف و نهی از منکر سیار) اشکالی ندارد که دادستان کل کشور در پاسخ وی گفته است:«در این زمینه ما یک ضابط عام یعنی ناجا را داریم و در پاره‌ای مواقع ضابط خاص مانند بسیج وارد می‌شود، در بحث تذکر به بدحجاب‌ها تنها کسانی که دارای مسئولیت قانونی هستند و کارت دارند می‌توانند این کار را انجام دهند، کارت ضابطین مشخص است.»

به نظر می رسد برای پرهیز از اطناب ، اکنون زمان تحلیل و پاسخ به دعاوی فوق فرارسیده است:

هراس در دل و دستپاچه!

1- جهت اطلاع «طیف مشخص» وجریانهای برانداز:گروههای سیار امربه معروف و نهی از منکر سیار انصار حزب الله از روز یکم تیر ماه کار خود را نه تنها در تهران بلکه در کل کشور آغاز کرده اند که خبر آن روی پایگاه خبری انصار حزب الله منتشر شده بود. درحالی که همه رسانه های یاد شده در متن گزارش خود به محتوای آن خبر اشاره کرده اند این سوال از اذهان عمومی مطرح می شود. اگر امربه معروف و نهی از منکر لسانی اینقدر در دل عده ای هراس افکنده چرا با 18 روز وقفه دغدغه و تشویش به جان عده ای دیگر انداخت و آنان را به تقلای مذبوحانه واداشت؟

کجای قانون؟!

2- به دور از هرگونه پیچیدگی و فلسفه بافی به سبک مغلطه گران بی‌منطق یاد شده این سوال مطرح است که کجای قانون امربه معروف و نهی از منکر نیاز به اخذ مجوز داشته است؟! حال با عطف به این سوال معلوم الجواب ، سوال دومی به این شرح مطرح است که کجای قانون آمده که اگر این فریضه الهی به صورت دستجمعی و سواره انجام شود غیر قانونی است؟

خزعبلات و قسم جلاله

3- تحلیل‌گران از مرحله پرتی که برای اثبات خزعبلات خود به فتوای امام خمینی رجوع می کنند و عمل به وظیفه شرعی حزب الله را حرام و مغایر منافع جمهوری اسلامی قلمداد می کنند از کجا می دانند که آمران به معروف و ناهیان از منکر انصار حزب الله آموزش ندیده اند و از کجا مطمئن هستند که مفسده ای بر عمل آنان مترتب است که وجوب بر ترک آن است؟! 

همانطور که در متن ذکر شد این گشت ها در سرتاسر کشور مشغول به فعالیت هستند کی و کجا خبری در ارتباط با دعاوی مدعیان منتشر شده که برخی اینچنین برای خطر هدم شرع و قانون سینه چاک می کنند- آیا کسی که برای اثبات دعوی سست خود قسم جلاله یاد می کند معنی این قسم را می داند- چنین افرادی آیا عملا پایبندی به شریعت و حلال و حرام آن دارند که در ژست یک مدعی ظاهر می‌شوند!

رویارویی با رئیس‌جمهور

4- از تنور تلاش برای قرار دادن حزب الله در مقابل رئیس جمهور و دولت آبی برای کسی گرم نمی شود همانطور که در طول 5/5 ماه توقیف ناجوانمردانه یالثارات گرم نشد. پس بهتر است برای سد کردن راه آمران به معروف و ناهیان از منکر فکر دیگری کنید.

نه ضابط ؛ نه مامور

5- گروههای امر به معروف وناهی از منکر سیار نه ضابط قضائی هستند و نه مامور به بگیر و ببند که نیاز به کسب اجازه از کسی داشته باشند.آنان جمعی دغدغه مند هستند که در این وانفسای لجام گسیختگی فساد و فحشا در معابر برای اقامه فریضه واجب الهی قیام کرده اند و هزینه آن را نیز به جان خریده اند که تاریخ همین چند ساله شاهد محکمی بر مظلومیت آمران به معروف و ناهیان از منکر است.

کی وکجا مردم به نظام بدبین می‌شوند؟!

6- بدبینی به نظام و انقلاب زمانی در بین مردم ایجاد می شوند که عده ای آزادانه و بدون ترس از مجازات ، احکام الهی را در محدوده تحت سیطره حکومت جمهوری اسلامی زیر پا لگد مال می کنند و هیچ کس از عسس گرفته تا افراد عادی از او نمی پرسند خرت به چند من؟!

حزب‌الله همیشه در میدان

7- حزب الله مأمور معذور نیست که با برپا شدن گرد و خاک مغلطه احیاناً او را منفعل و یا از صحنه به در کرد.

عضوگیری در روز 21 تیر ماه

8- در راستای بند 7 به اطلاع مغلطه گران خیالباف می رساند که روز 21 تیر ماه که خار تجمع حزب الله در اعتراض به عملکرد رسانه ملی به چشم دشمنان فرو رفت ، تنها به شعار دادن نگذشت . مطلع باشید که یکی از کارویژه های انصار در این روز جذب برای فعالیت در گروههای سیار امر به معروف و نهی از منکر بود تا به اذن و فضل الهی عمل به این فریضه را وسعت بخشیده و معابر را از لوث وجود مظاهر فسق پاک کنیم.

«یاحسین» و «یا زینب»
9- بدینوسیله به اطلاع خواهران و برادران می رساند: ستاد اجرایی انصار حزب الله به منظور تکمیل و گسترش گروههای سیار امر به معروف و نهی از منکر زبانی که زیر نظر این موسسه سازماندهی می شوند عضو می پذیرد. براین اساس برادران داوطلب شعار «یاحسین» و خواهران متقاضی شعار «یا زینب» را به شماره 30005692 پیامک نمایند.
خداوند تعالی مددکار همه باشد 
ستاد اجرائی انصار حزب‌الله

شوهای شبانه آمریکایی در سیمای جمهوری اسلامی

پایگاه خبری انجمن محرمانه

در خبرها آمده بود که انتشارات «جان بلیک» تصمیم به انتشار زندگی‌نامه «رابین ویلیامز» ، بازیگر و کمدین آمریکایی – یهودی دارد که روز دوشنبه20 مرداد در ویلای شخصی اش خود را «حلق آویز» کرده بود.

عنوان این کتاب «رابین ویلیامز 2014-1951: وقتی صدای خنده قطع می‌شود» است و انتشارات «جان بلیک» اعلام کرده که این کتاب زندگی هنری و حرفه‌ای ویلیامز را از شخصیت‌های کمدی او در فیلم‌های خانوادگی مانند «خانم داوت‌فایر» و «جومانجی» گرفته تا نقش‌های جدی‌تر او در «ویل هانتینگ خوب» و «انجمن شاعران مرده» به تصویر خواهد کشید درحالی‌که بر شخصیت‌شناسی او در پس نقش‌های حرفه‌ای که ایفا کرده، تمرکز خواهد کرد.

دائم الخمر - معتاد – افسرده اما «شاد»!

اما هدف یالثارات از بازنشر این خبر یاد آوری فیلم های این کمدین یا تقدیر از او نیست ، بلکه این خبر دست آویز ما برای انطباق و تحلیل مرگ عبرت آموز یک کمدین با مقلدین شیوه های عملکردی مشابه او در ایران است زیرا بررسی روشهای کسی‌که40 سال مردم را در غرقاب مدرنیته غرب به خندیدن وادار کرد اما در نهایت به دلیل ابتلا به «افسردگی شدید» خود را دار زد می تواند برای برخی که با هدایت نمونه های داخلی پای در این جاده منتهی به ناکجاآباد گرفته‌اند نجات بخش باشد. 

«سوزان اشنایدر» ، همسر سوم این کمدین آمریکایی – یهودی که به اعتراف خودش یک دائم الخمر و معتاد به مواد مخدر بوده درباره وی می گوید:«او می‌خواست به مردم کمک کند وهمیشه قصد داشت با اجراهایش لبخند را روی لبان مردم بیاورد. ویلیامز بخش عمده عمرش را صرف کمک به دیگران کرده بود. او همیشه از ما می‌خواست که شاد باشیم و از هیچ چیزی ترس نداشته باشیم. علاوه بر سه فرزندش ، او میراث بزرگتری برای ما به جا گذاشت:‹ شادی›»

پروژه خنده زورکی در سیما

شادی و خنداندن مردم ، به هر قیمتی ولو به زور ، سالهاست که راهبرد بسیاری از برنامه های تولید شده در رسانه ملی بوده است که البته این راهبرد مدتی است به شکل سیستماتیک در شبکه نسیم ظهور دوچندانی یافته است. در این میان به نظر می رسد علاوه بر لودگی ها و ساخت برنامه های بی ارزش پوچ گرا که پیش از این نیز صدا و سیما ید طولایی در تولید آن داشته است دو برنامه بیش از بقیه مخاطب فهمیده را آزار می دهد.یکی از این دو برنامه عینک آفتابی و مشخصا «کی شبیه کیه» نام دارد که پیش از این به طور مفصل در نقد آن مطالبی در یالثارات منتشر شد.

اما برنامه دوم که روزانه پخش می‌شود و به نظر می رسد خیلی حرفه ای روی خنداندن زورکی مردم (این ادعای مجری برنامه است) متمرکز شده ، «خندوانه» نام دارد که کارگردانی و اجرای آن نیز به عهده «رامبد جوان» است. برخی معتقدند او از رشید پور کار بلدتر است زیرا ضمن پرهیز از ارائه پاسخ مقابله جویانه به منتقدان ، با دعوت از اقشار مختلف فرهیخته و حتی روحانی به مخاطبان این طور القا کرد که برنامه اش مورد تائید جامعه نخبه و دینی نیز هست.چنانچه در برنامه روز پنجشنبه هفته گذشته تندیس طلایی لبخند هفته به حجت الاسلام سرلک اعطا شد که البته به گفته رامبد جوان براساس آراء بینندگان برنامه به عنوان لبخند برتر انتخاب شده بود. 

جعل شادی 

اما تلاش سیستماتیک برای تزریق شادی رابین ویلیامزی از سوی رسانه ملی در حالی ادامه دارد که حجت الاسلام سید محمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه روز27 مرداد ماه سال جاری طی گفتگو با سرویس قران و معارف خبرگزاری شبستان مفهوم نشاط را سرزندگی در برابر کسالت و خمودگی دانسته و درباره ارتباط آن با دین‌داری گفته بود:«ارتباط نشاط و دینداری به تعبیر معروف، اظهر من الشمس است. راستی و رستگاری ملازم و همراه با نشاط و سرزندگی است.همه دینداران و پرهیزگاران این حالت را تجربه کرده اند که به واسطه دعا و انجام تکالیف دینی و تجلی آن جنبه روحانی، بلافاصله احساسی از رهایی و شادی بی حد و مرز در درون خود تجربه می کنند که با هیچ یک از شادی های دیگر قابل قیاس نیست.»

وی درحالی شادی روحانی را اصیل می داند که تاکید می کند در صورت ناتوانی از دست‌یابی به آن افراد به بدل شادی اصل روی خواهند آورد و در توضیح بیشتر می گوید: «اگر نتوانستی آن نشاط اصیل و سرزنده و پایدار را در درونت حاکم کنی، جعل نشاط خواهی کرد که یک نوع تخدیر درونی است»

برای درمان ملالت روح‌تان

ترویج سیستماتیک خنده های زورکی در حالی به عنوان نسخه عاجل درمان روزمرگی ها و ناکامی ها و شکست ها از سوی رسانه ملی تجویز می‌شود که حجت الاسلام قائم مقامی نسخه درمانی اصلی را با اشاره به فرمایش امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه ارائه می دهد و به نقل از مولی الموحدین می گوید:«روح های شما مانند بدن هایتان ملول می شوند. برای درمان ملالت روح تان ، حکمت های تازه بجویید.»

اما حجت الاسلام قائم مقامی مراد از این حکمت را محتوای تجربه دینی می‌داند که همه بخش های زندگی انسان را تحت الشعاع قرار می دهد و به عبارت دیگر افق و تجلی جدیدی از حقیقت بر او ظاهر می سازد. وی مثال این تعریف را انسانی می داند که از دور به دعوای کودکان بر سر اسباب بازی هایشان نگاه می کند. این دعوا اگرچه برای کودکان کاملا جدی است اما برای آدم بالغی که از آن مرحله عبور کرده آن کشمکش ها چیزی جز جدال بر سر یک اسباب‌بازی نیست، مسلما آن فرد بالغ، آن غمی را که کودکان با آن درگیرند تجربه نخواهد کرد چون او می داند که آن وسایل صرفا اسباب سرگرمی و بازی اند که دیر یا زود مستهلک شده و از بین خواهند رفت.

انسانی هم که از حیث معنویت و حکمت زندگی به آن بلوغ درونی رسیده باشد به مفهوم حقیقی کلمه آن طرب درونی و طربناکی را حس خواهد کرد از سوی دیگر وقتی این نشاط و طرب درونی در اخلاق ظاهر می شود اخلاق را حسن می کند. این اخلاق خوب، حاصل انبساط درونی است. مسلما وقتی آن گشایش در درون انسان اتفاق می‌افتد اخلاق آدمی را هم متحول می کند.

شادی در مجلس عزای سیدالشهدا

درحالی شرکت کنندگان در برنامه «خندوانه» موظف هستند که یک لبخند تصنعی را از اول تا آخر برنامه وبعضاً با ادا و اطوارهای دون شأن در هم آمیزند که حجت الاسلام قائم مقامی با اشاره به سیره معصومین(ع) دراین باره می گوید:«معصومین ما این طور نبوده که در همه حالت ها آثار و علایم نشاط در چهره شان پدیدار باشد. هر انسانی در لحظه هایی از زندگی درگیر حزن و اندوه می شود. اما تفاوت اولیا و معصومین با آدم های معمولی در این است که غم آن ها مبارک است. اندوه‌شان ، اندوه پست و کم مایه ای نیست در عمق این اندوه ، نشاط عمیق و پایداری وجود دارد.

اگر بخواهم مثال ملموس و روشنی در این باره بزنم مجالس سوگواری حضرت سیدالشهدا (ع) است. مؤمنین و سوگواران امام حسین (ع) تجربه کرده‌اند که مقوله ای نشاط آورتر از گریستن و سوگواری بر امام حسین (ع) و شهیدان کربلا نیست. کسی که با فلسفه این گریستن و پشت صحنه ان آشنا نباشد تصور خواهد کرد که این سوگواران در درون خود درگیر غمی قبض کننده و تاریک هستند که اشک می ریزند اما آن که بداند این اشک ها به خاطر چیست یا به تعبیر دقیق تر کسی که عمیقا در درون، این سوگواری مقدس و طیب را تجربه کند خواهد فهمید این غم عین نشاط و سرور درونی است.»

شادی تجویزی در مدرنیته

با وجود آنکه40 سال ترویج نسخه جعلی شادمانی ، حتی نمی توانست یکی از کارکشته ترین اجرا کنندگان این نسخه را از اعتیاد به شرب خمر و مواد مخدر‌، افسردگی و در نهایت خودکشی برهاند که چنین خط مشی تازه در ایران به شکل سیستماتیک در حال آزمون و خطاست. راه و رسمی که در دنیای مدرنیته غرب امتحان خود را به بدترین شکل ممکن پس داده و حجت الاسلام قائم مقامی در تشریح آن می گوید: «در دنیای امروز و رشد و تنوع رسانه ها و ماشینیسم و مصرف گرایی، مدرنیته می خواهد محاکاتی از آن تنوع های عالم غیب داشته باشد که چشم آدمیان به آن حقایق حقیقی باز نشود و آن شادی عمیق را تجربه نکنند. تأکید شدیدی که بر واریته و تنوع می شود و هر لحظه چیزی تازه را به شما نشان می دهند و جلوه ای نو در منظر شما قرار می گیرد به خاطر آن است که می دانند حقیقت آدمی به جلوه گری این جلوه های تازه در ملکوت خو گرفته است.توجه کنید یکی از اتفاقاتی که در مدرنیته افتاده و اشاره کردم بالا بردن تنوع های عجیب و غریب در زندگی است که اوقات انسان را عملا می بلعند. 

شما در این زندگی ، درگیر تنوع ها می شوید. من از انواع رسانه‌های تصویری و مجازی مثال می زنم که تنوع شگفتی در این عصر یافته و خیلی وقت ها آدم ها درگیر محتوای این رسانه ها می شوند بدون آن که بهره چندانی از این ارتباط ببرند، حالا گاهی محتوای این رسانه ها سم خالص برای روح و روان انسان است. خب این تنوع، نوعی از سرسام و سرگیجگی را برای آدمیان پدید می آورد و آن ها را افسرده دل می کند. بنابراین نکته مهم در رسیدن به شادی درونی، مدیریت وقت و زمان است. 

نمی شود نسبت به زمان بی قید و رها رفتار کرد و انتظار داشت زندگی شادی برایمان پیش آید. دایره مسئولیت های شما، آموزش هایی که می بینید محبتی که می توانید به دیگران نثار کنید و مهم تر از همه این ها آن رابطه بندگی، همه و همه در قالب همین زمان محدود امکان ظهور وحضور پیدا می کند. پس امکان زایش شادی در امکان بهره برداری از این زمان هاست. در آن صورت است که انسان به میزان اهتمام و جدیت خود وارد حوزه تازگی ها می شود و حقیقت و باطن عالم را شهود می کند.من البته یک چیزی را به شما بگویم و آن این که انسان در آینده به این وادی وارد می شود، یعنی وقتی به این مرحله رسید که فهمید همه آن جلوه گری ها و تنوع ها کاذب است و عطش او را به سمت آن تازگی و سرزندگی حقیقی و شادی صادق تأمین نمی کند به سمت ولایت الهی خیز برمی دارد.

وضعیت کنونی جهان یک نوع محاکات ناخودآگاه نسبت به آینده است. گاهی انسان بدون آن که بداند چیزی را حکایت می کند. این تنوعات بی حصر در عالم رسانه و ارتباطات در واقع نوعی بیان این نیاز است که آدمی می خواهد بگوید من می خواهم وارد آن عرصه جلوه‌گری حقایق حقیقی شوم. این همه گرایش ها به موسیقی که در جهان وجود دارد و خیلی وقت ها با ورود به موسیقی غنایی ، دست آدمی را در رسیدن به شادی حقیقی می بندد در درون خود واجد وبیان کننده حقیقتی است که روح انسان نیازمند طرب است اما راه را اشتباه می رود.»

نسخه برابر اصل شوهای شبانه آمریکایی

توضیحات یاد شده برای تمییز شادی اصل از جعلی درحالی است که روزنامه سینمایی «صبا» با انتشار مطلبی که اتفاقا پایگاه خبری روزنامه جام جم نیز آن را بازنشر داده برنامه «خندوانه» را یک کپی صد در صدی از یک شوی شبانه آمریکایی با مجری گری «جیمی فالون» قلمداد کرده است.

این روزنامه در توصیف برنامه «خندوانه» نوشته است: «اولین نکته‌ای که مانند تاک‌شوهای موفق دنیا در این برنامه رعایت شده حضور زنده میهمانان به عنوان یک کاراکتر است. آدم‌ها بلند بلند می‌خندند، حرف می‌زنند و در بحث شرکت می‌کنند.... او (رامبد جوان) میان تماشاگرانش می‌نشیند، اغراق‌آمیزتر از هربار می‌خندد، فریاد می‌کشد و... ».

«صبا» درباره تأثیر رامبد جوان از شوهای معروف جهان می نویسد:«تأثیر او از شوهای معروف تنها به همین جا منتهی نمی‌شود و او در برخی از ایده‌ها عین به عین از برنامه «جیمی فالون» (جدا از نوع رفتار مشابهش) تقلید می‌کند. کما این‌که یکی از ایده‌های او برای برقراری مسابقه بین تماشاگران کپی صد درصد از ایده برنامه «تونایت شو» است.جیمی یکی از مسابقه‌هایی که با ستاره‌هایی مثل تام ‌کروز، ادوارد نورتون، دیوید بکهام و... تا به الان برگزار کرده، این است که یک شونه تخم‌مرغ روی میز بگذارد و از آن ستاره بخواهد تخم‌مرغ را به سرش بکوبد. اگر تعداد تخم‌مرغ‌ پخته شکسته شده روی سر هرکدام (ستاره و جیمی) بیشتر باشد مسابقه را برده است. حالا همین اتفاق عیناً در برنامه جوان افتاد.»

این درحالی است که «جواد فرحانی» ؛ تهیه‌کننده برنامه «خندوانه» می گوید: «تقریباً 11نفر ایده‌پرداز در این برنامه داریم. ما قصد داریم فرهنگ خندیدن را بپرورانیم چون هم خنده راحت و کم‌خرج است هم کمی از این غمگین بودن‌هایمان فاصله می‌گیریم و البته کمتر به یاد بدهکاری‌هایمان می‌افتیم.»


مراقب باشیم..

 

هدف دشمن:

امروز دنیای غرب ، چیزی که به طرف ما نشانه گرفته ، هیچکدامشان شبیه

موشک و بمب و ...نیست، بلکه چیزی بدتر از آن است

و به مراتب ضرباتش سنگین تر و خساراتش بیشتر خواهد بود

مراقب باشیم..


کربلا...

منی که هر نفسم اسمتو گفتم ...

نکنه یه روزی از چشات بیوفتم...

 

کـــربــلا بــه رفتــن نیستــــ 
بــــه شـــدن استـــــ !


کـــه اگـــر بـــه رفتـــن بـــاشـــد!
شمـــر هـــم " کــربـــلایــی " استــــــ !