بانگ« انصار» خوابها را آشفت
این روز ها بانگ«انصار آمد» خواب عده ای را برآشفته.
کسانی عامدانه خود را به خواب زده و برای خواب کردن مومنان لالائی سکولاری میخوانند، چنانچه به وفور مشاهده میکنید . از دیگر سو با اظهارات روحانی در سفر مشهد ،حباب خوش رنگ و لعاب اعتدال در ساحت فرهنگ ترکید که باید از قضا این اتفاق را به فال نیک گرفت و بصیرت افزایی کرد و آنگاه همتی ، حرکتی ....
بحث مستوفا در شرح ماهیت و خطر سکولاریزه کردن اسلام در همین صفحه و همین صحیفه گذشت.(یالثارات 19شهریور) دراین نوشتار پس از ذکر چند نکته مقدماتی، مسئله این خواهد بود که چگونه «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد»؟
شاه معدوم مدعی بود میخواهم جامعه را به تمدن بزرگ برسانم و پس از کثافت کاری و فجایع وصف ناپذیر جشنهای دوهزار و پانصدساله شاهنشاهی - جشنهایی که برای نمونه یک زن و مرد عریان در جلوی چشمان مدعوان داخلی و خارجی کاری کردند که فقط خوک های کثیف در طویله خود میکنند . نام این فضایح شد جشن فرهنگ و هنر در شیراز- زان پس شاه گفت اکنون به دروازهتمدن بزرگ رسیده ایم و باید تاریخ هجری اسلامی را هم تاریخ گبری شاهنشاهی کنیم و کرد آن چه کرد!
البته همّت و غیرت امام و انقلابیون حزب الله ، درست و حسابی از خجالت شاهنشاه و تمدن بزرگش در آمد و شاه و تمدن بزرگش را به جهنم تاریخ فرستاد.
پس از انقلاب و با بند شدن دست خاتمی به دم گاو قدرت ، این بیچاره نیز مدعی شد میخواهم ایران را «جامعه مدنی» کنم . پس از آن که گند ملاقات خاتمی و سوروس درآمد و بر ملا شد که جامعه مدنی چیزی جز نسخه القایی جرج سوروس یهودی صهیونیست برای سرنگونی نظام و بر اندازی اسلام از این سرزمین نیست، خاتمی با پررویی مدعی شد منظور من از جامعه مدنی، مدینه النبی بود! و اگر نبود درایت رهبری معظم و دفع فتنه در مدیریت توطئه صهیونیستی ،اکنون ایران به لحاظ اقتصادی و سیاسی تیول و ملک طلق صهیونیست ها شدهبود و به لحاظ فرهنگی نیز آبریزگاه خوکان کثیف و فاسد عربی و غربی!
خاتمی سالیانی پس از کنده شدن از قدرت غصبی ، با حماقت سردمداری و شرکت در طراحی فتنه88 به جنگ و بر اندازی علنی روی آورد و پس از شکست و ناکامی به موجودی مفلوک و سرخورده و منزوی مبدّل شد.
حالا با این سوابق مشعشع خاتمی شرمزده و درهمشکسته، وزیر ارشاد زیر تابلوی اعتدال اعلام میکند ما در دوره وزارت بر ارشاد از تجربیات خاتمی استفاده میکنیم. رئیس او هم در نطق مشهد ، ناخواسته پرده از چهره فرهنگ اعتدال پس میزند.
اسلام رحمانی حضرات هم چیزی است در همین مایه ها و دکّانی تقلبی رو در روی اسلام ناب محمدی که امام(ره) منادی آن بود و بنیه عزت و عظمت آن، اسلام آمریکایی را از صحنه ایران منکوب و متواری ساخت و چندیاست میرود تا در جای جای جهان اسلام به ثمر بنشیند. از اسلام ناب خمینی (ره)، حکم اعدام سلمان رشدی و ارتداد ملی- مذهبی های قرآنستیز بیرون آمد.
از اسلام رحمانی آقایان جز لب و لوچه ای آویزان و نفی انجام امر و نهی واجب الهی و غیرت و حجاب و پاکدامنی و دریوزگی دشمنان خدا ،کار دیگری ساخته است؟ اسلام عقیم و بی صلابت و شدیداً سکولاریزه شده و اباحه گرا جز این است ؟! چه اسلامی؟! چه رحمانی؟! چه کشکی؟!
حضرت امامالمسلمین؛ مقام ولایت و پس از آن خبرگان بصیر امت در چند نوبت هشدارهای لازم را داده اند و حتی اظهار نگرانی مکرر داشتهاند- شکرالله مساعیهم.
اگر احیاناً هنوز رزمندهای باشد و منتظر بماند تا دشمن با نام و نشان از مرزها تهاجم کند وبعد برود دفاع کند،ول معطّل است!
دشمن دیری است از درون تهاجم کرده و منتظر است زهر اباطیلی که اشاره شد در جان جوانان و پیکره توانمند انقلاب اثر کند و نظاره گر فروپاشی از درون باشد!
کجاست نواب صفوی که با دشمن شناسی عمیق و غیرت علوی از سکولارهای دوران نُطُق بکشد؟!
کجاست سید عبدالحسین واحدی که در اوج غربت و غلبه سفّاکی دشمن به مزدوران شاه و آمریکا بگوید: ما مسلسلهای شما را میجَویم و تفالههای آن را تُف میکنیم.
کجاست مالک که امیرالمومنین در حق او فرمود: «مالک اگر کوه بود، کوهی عظیم بود و اگر صخره بود صخره ای سخت...»
اما نه...! مگر نه اینست که مالکها طفیل وجود علی(ع) هستند . امروزه روز اگر چه علی(ع) در بین ما نیست. ولی سیدعلی که هست. پس لابد مالکگونه ها هم هستند و اتفاقاً هزاران تن هم هستند فقط در تهران.
و اینک پیشقراولان آنها در کارند تا ...
در این وادی باز هم سخن هست تا مجالی دیگر.