سوء استفاده از روایت در توجیه فساد هلاکتبار
مادر بزرگ مرحوم ما یک بیت شعر بلد بود که آن را در مناطق بی در و پیکر و جاهایی که سگ صاحب خودش را نمی شناسد قرائت می کرد: «ز اسباب حجره درش مانده باقی / ز غارتگری ها گرش مانده باقی»
گمان ما بر این است که بیت بالا هرچند در ردیف اشعار «فولکلور عوامانه» قرار می گیرد اما ناظر به وضع و فعل حال سازمان غارت شده صدا و سیما ست که نام جمهوری اسلامی ایران فقط بر درگاه آن آویزان است.
«ضرغامی» هم در روزهای آخر عمر کاری اش افسار قاطر چموشی را که دیگر تحت امرش نیست به بقایای عقب مانده لشکر غارتی سپرده که در حکم همان «گر» در مصراع دوم شعرما ایفای نقش می کنند.
عقب مانده هایی که برای جبران خسارت در سوراخ شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران جا خوش کردهاند و برای جبران عقب ماندگی خود سخت در تلاشند.
وعده شب سه شنبه
اما اینکه چرا در سطور بالا این طور با گرمی سرود بدرقه «عزت آقا» را سردادیم برمیگردد به برنامه شب سهشنبه دهم شهریور ماه ، «رضا رشید پور» در شبکه «نسیم» که طبق معمول با عنوان «کی شبیه کیه؟!» به اجرا گذاشته شد. البته «یالثارات» پیش از این به طور مفصل و از زوایای مختلف به تشریح ماهیت این برنامه «به درد نخور» پرداخته بود اما در شب سه شنبه کذایی یاد شده مقلد ناشی مهران مدیری، تئاتری اجرا کرد که دست آویز نوشتار ما برای حالگیری از رئیس رسانه ملی است.
هر چند که می گویند در زمان سکرات موت ، پوستها کلفت ، گوشها سنگین و چشمها نابینا می شود اما به هرحال «یالثارات» طبق معمول برای ثبت در پرونده آنچه لازم است را می گوید.
ماجرا از این قرار است که پس از توضیحات مفصل یالثارات درباره برنامه کذایی «کی شبیه کیه؟!» مبنی بر اینکه موضوع این برنامه اساسا سوژه سوخته بنگاههای تجارت فاحشه و پایگاههای جاسوسی اسرائیلی است و نیز اعتراض به شیوه نمایش نوامیس مردم در برابر خلق الله ، «رشید پور» در مقام دفاع ظاهر شد.
البته «یالثارات» کسر شان مخاطبان خود می داند که یک مقلد درجه چندم از برنامه های عهد بوق طنز را در مقابل آنان قرار دهد که مسلما این کار را هم نخواهد کرد ، اما چون ندیدیم و نشنیدیم و نخواندیم که رسانه ها یا اشخاص حقیقی و حقوقی تا کنون به طور علنی به اعتراض درباره ماهیت سخیف و ضدامنیتی برنامه بی سر وته «رشید پور» پرداخته باشند، در ادامه با دست آویز قرار دادن این برنامه ، سخنی چند هم ، با برخی مسئولین خواهیم داشت تا فکری به حال کل سیستم رو به احتضار رسانه ملی کنند.
بدل «محسن رضایی» و «إِدخَالُ السُّرُورِ فِی قَلبِ المُؤمِنِ»
القصه بعد از گزارش مفصل «یالثارات» ، «رشید پور» در برنامه ای که به شکل دربست در اختیار او قرار گرفته ظاهر شد و وعده پاسخ گویی به معترضان را در شب سه شنبه گذشته داد. که زمان وعده مقرر به سر رسید و «رشید پور» هم کار پاسخگویی خود را آغاز کرد!
پروژه پاسخگویی با معرفی 2 کتاب ارسالی همراه با نامه نویسنده آن به برنامه «عینک آفتابی» آغاز شد که مضمون کتابها درباره شادی در اسلام بود و محتوای نامه هم شامل تفقد و قربان صدقه مجری و دست اندر کاران برنامه یاد شده و اینکه این عده چه خدمتها که نمی کنند و...
اما فاز دوم برنامه با دعوت از امام جماعت یک مسجد در یکی از شهرک های شهرستان رباط کریم از توابع تهران آغاز شد که چون در مکه یک فروشنده عرب به او گفته بوده که شبیه «محسن رضایی» است! سوژه برنامه «کی شبیه کیه» شده بود.
این سید بزرگوار به سفارش «رشید پور» در برنامه کذایی شب سه شنبه 10 شهریور ، چند دقیقه ای در شرح «إِدخَالُ السُّرُورِ فِی قَلبِ المُؤمِنِ» بالای منبر رفت و بدون آنکه مصادیق شادی دینی را ذکر کند گفت که ما موظفیم «به هر وسیله ممکن» ، سرور را در قلوب مومنین ادخال کنیم!
لکن در اثنای صدور فتوی از ناحیه این سید بزرگوار ، مجری نیز به کرّات بهبه و چه چه میگفت و به خودش میبالید که چطور یک «آخوند» به عنوان نماینده جامعه روحانیت درحال دفاع از برنامه کذایی اوست.
فارغ از سایر سوال و جوابهایی که در این برنامه رد و بدل شد کل ماجرا این بود که بدون هیچ شرح و تفصیلی برنامه «رضا رشیدپور» از سوی یک روحانی مصداق بارز «إِدخَالُ السُّرُورِ فِی قَلبِ المُؤمِنِ» معرفی شد که مسجدی ها و به قول مجری «بچه مسلمان ها» هم که نماز جماعتشان ترک نمی شود هم به آن علاقه خاصی دارند و به تماشای آن می پردازند.
خداوکیلی ، کل دفاعیات وعده داده شده در قبال اتهامات و شبهات سنگینی که به این برنامه سخیف وارد شده همین بود!
سخنی با ضرغامی ، هیئت نظارت ، مجلس و دفتر امور مساجد تهران
اما سخن ما با رئیس سازمان صدا و سیما و سایر مسئولین و البته حاج آقای میهمان رشید پور:
1- آقای ضرغامی همانطور که اشاره شد ما نه سخنی با «رشید پور» داریم و نه حرفی با سایر عمال زیر مجموعه شما
2- همانطور که تاکید شد سازمان تحت امر شما را یکی از بی در و پیکر ترین نهادهایی می دانیم که زیر لوای جمهوری اسلامی ایران و با بودجه بیت المال حیثیت این نظام را در ابعاد گسترده ای خدشه دار می کند.
- شاهد این مدعا دهها برنامه بی محتوا ، خلاف شرع و مروج فساد و لاابالیگری است که در سازمان تحت امر شما تولید و پخش می شود.
- یکی دیگر از ادله ما برای اثبات عنان گسیختگی رسانه ملی این است که مجری یک برنامه سخیف را با افکار عمومی و فضای نامحدود امواج تنها میگذارند تا با بواسطه پروپاگاندای سطحی توسط اشخاص و بدفهم از تعالیم اسلامی ، کار خود و ادامه آن را توجیه و برای آن کسب وجهه نماید.
3- ظاهرا هیئت نظارت بر صدا و سیما تنها در حکم یک ماکت ایفای نقش می کند یا شاید هم کمتر.
- ادله ما برای این ادعا عدم تغییر در رویه سازمان صدا و سیماست. ظاهرا علی رغم نارضایتی شدید رئیس هیئت نظارت کاری جز جمع آوری گزارش ها و تنظیم گزارش مجدد و ارسال به دفتر مقام معظم رهبری کار دیگری از دست ایشان ساخته نیست.
- یادم می آید در زمان تصدی این مقام توسط آقای مظفر (الان نماینده مجلس است) ، همراه با هیئتی از برادران انصارحزب الله برای اعتراض به عملکرد صدا و سیما در آن مقطع، به دفتر هیئت نظارت رفته بودیم که ایشان در پاسخ به انبوه شکایات و مصادیق ذکر شده از عملکرد مغایر شئون در رسانه ملی گفت که ما اینجا حتی نیرو برای بازبینی برنامه ها هم نداریم و این بچه ها (اشاره به دو سه جوان حاضر) بعضا برنامه ها را ضبط می کنند و در منزل می بینند و سپس درباره آن گزارش تهیه می کنند.
4- اما سخنی با نمایندگان مجلس! تاکی باید زیر سایه این تابو که رسانه ملی زیر نظر مقام معظم رهبری اداره می شود چشم بر افتضاحات به بار آمده در این سازمان که معظم له نیز از آن رضایت چندانی ندارند، ببندیم؟!
- قوه مقننه باید بالاخره بعد از35 سال کاری کند و اهرمی قانونی برای مقابله با افسار گسیختگی مزمن در این سازمان طراحی کند تا حداقل روسای آن از حاشیه امنی که اکنون دارند بی بهره شوند.هرچند که بدنه موریانه خورده رسانه ملی هم یکی از میراث داران دوره طاغوت است که انقلاب در بخشی از آن نفوذ کرده و نیاز جدی به یک انقلاب درونی ولو به قیمت تعطیلی نسبی دارد.
5- برای دفتر امور مساجد تهران پیدا کردن بدل محسن رضائی که ملبس به لباس روحانیت است کار دشواری نیست. لااقل این سید بزرگوار را احضار کنید و به او تذکر دهید تا در جای دیگر و فرصت باقی مانده کاری نکند که وهن دین و سخنان ائمه و لباسی باشد که بر تنش کرده است.
«إِدخَالُ السُّرُورِ فِی قَلبِ المُؤمِنِ» یعنی چه؟!
6- اما با استناد به صفحه 194 از جلد44 بحارالانوار سخنی هم با حاج آقای «توجیهگر» در برنامه «کی شبیه کیه» داریم!
«رُوِیَ عَنِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ صَحَّ عِندِی قَولُ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله و سلم أَفضَلُ الاَعمَالِ بَعدَ الصَّلَاةِ إِدخَالُ السُّرُورِ فِی قَلبِ المُؤمِنِ بِمَا لَا إِثمَ فِیهِ: از امام حسین علیه السلام نقل شده است که در نزد من کلام پیامبر صحیح و درست است که فرمود: محبوب ترین و دوست داشتنی ترین عمل در پیشگاه خداوند تبارک و تعالى بعد از نماز، خوشحال کردن مؤمن است درصورتى که همراه با گناه نباشد.»
- مسئله:حاج آقا شما که در مدح برنامه سخیف «کی شبیه کیه؟!» در مقابل دیدگان میلیونها ایرانی داخل و خارج کشور بالای منبر رفتید ، درباره قسمت هایی از این برنامه که ناموس ملت مسلمان را در برابر دیدگان اجنبی به نمایش می گذاردتا به دقت به آن نگاه کنند! چه فتوایی صادر می کنید؟ برنامهای که چهره زنان را از نمای نزدیک و از زوایای مختلف به نمایش می گذارد تا بینندگان پس از بررسی صورت بزک کرده او، قضاوت کنند که آیا شبیه فلان هنرپیشه هست یا نه!
- شما که اسم حوزه و سال تحصیلی خود را هم در برنامه «رشید پور» گفتید. آیا طی آن سالها شما به این حقیقت نرسیدند که این کار مصداق بارز تبرج و اشاعه بیحیایی و تولید مفسده و در نتیجه گناه است؟ آیا برنامه ای با این وصف مصداق «إِدخَالُ السُّرُورِ فِی قَلبِ المُؤمِنِ» است؟!
- اما در ادامه آن حدیث شریف که از امام حسین علیه السلام نقل شد چنین آمده است:«فَإِنِّی رَأَیتُ غُلَاماً یُؤَاکِلُ کَلباً فَقُلتُ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ یَا ابنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی مَغمُومٌ أَطلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِی یَهُودِیٌّ أُرِیدُ أُفَارِقُهُ فَأَتَى الحُسَینُ إِلَى صَاحِبِهِ بِمِائَتَی دِینَارٍ ثَمَناً لَهُ فَقَالَ الیَهُودِیُّ الغُلَامُ فِدَاءٌ لِخُطَاکَ وَ هَذَا البُستَانُ لَهُ وَ رَدَدتُ عَلَیکَ المَالَ فَقَالَ علیه السلام وَ أَنَا قَد وَهَبتُ لَکَ المَالَ قَالَ قَبِلتُ المَالَ وَ وَهَبتُهُ لِلغُلَامِ فَقَالَ الحُسَینُ علیه السلام أَعتَقتُ الغُلَامَ وَ وَهَبتُهُ لَهُ جَمِیعاً فَقَالَتِ امرَأَتُهُ قَد أَسلَمتُ وَ وَهَبتُ زَوجِی مَهرِی فَقَالَ الیَهُودِیُّ وَ أَنَا أَیضاً أَسلَمتُ وَ أَعطَیتُهَا هَذِهِ الدَّار؛ بعد امام حسین علیه السلام فرمود: من برده اى را دیدم که به سگى غذا می داد به او گفتم چرا چنین می کنى؟ گفت: اى پسر رسول خدا من غم و غصه دارم و مى خواهم با شاد کردن این حیوان خودم را از ناراحتى نجات بدهم تاشاد و مسرور گردم براى این که ارباب من یک فرد یهودى است تا بتوانم با این کار از او جدا شوم.
بعد راوى مى گوید: امام حسین علیه السلام دویست دینار پول برداشت و به نزد ارباب او رفت وقتى یهودى امام حسین علیه السلام را دید گفت: این برده را فداى قدم هاى مبارک شما کردم و این باغ هم مال این غلام باد؛ و ان مال را هم به شما برگرداندم امام حسین علیه السلام فرمود: من هم این مال را به شما هدیه می کنم؛ مرد یهودى گفت: من آن مال را از شما قبول مى کنم و به این برده مى بخشم و سپس امام حسین علیه السلام فرمود: من این برده را آزاد کردم و همه ان چیزها را به او بخشیدم وقتى این صحنه را زن ان مرد یهودى دید گفت: اى پسر رسول خدا من اسلام آوردم و مهریه خودم را به شوهرم بخشیدم؛ در این هنگام آن مرد یهودى گفت :من هم اسلام آوردم و این خانه را به همسرم بخشیدم.»
- خوشبختانه احادیث زیادی با مضمون«إِدخَالُ السُّرُورِ فِی قَلبِ المُؤمِنِ» در دسترس است که می توان از آن برای یافتن مصادیق شاد کردن مومنان استفاده کرد. فارغ از لزوم خالی بودن فرایند شاد کردن مومنان از گناه، باید گفت: درهیچ یک از این روایات که بعضا با ذکر مصادیق نیز همراه است، نمونه ای نمی یابید که دلقک بازی، لودگی و انجام اموری که نتیجه آن جز غفلت نیست ، مصداق شاد کردن مومنان باشد.
- به فرض که مفسده ای بر برنامه پوچ «رشید پور» و انبوه برنامه های مشابه رسانه ملی بار نباشد و به فرض که لودگی رایج در این برنامه ها را نیز به عنوان مصادیق شادی دینی بپذیریم. اما الگوی این برنامه را که سوژه نخ نمای بنگاههای اجاره فاحشه و جاسوسی است کجای دل پر دردمان بگذاریم.
- به امثال «رشید پور» که حرجی نیست ، اما چه ما به ازایی برای شیوه استدلال یک روحانی شیعه در توجیه لودگی و غفلت به غیر از شیوه وهابی ها می توان یافت که از آیات قرآن برای توجیه امور غیر عقلی شان استفاده میکنند؟ کما اینکه مثلا با استناد به آیت الکرسی نعوذ بالله خدا را نشسته روی یک کرسی فرض می کنند که در حالت نظارت بر امور عالم است!